محل تبلیغات شما



این کودک از بدو تولد آنلاین است. بدون ابزاری که امروز آنها را نشانه‌های آنلاین بودن می‌دانیم. و کودکان چون او، همه آنلاین هستند. این تصویر، ترسیمِ واقعیِ انقلاب و عملکردِ سکان‌دارانِ انقلابی است که هر چه بُحران کرونا و تعداد مرگ و میر در دیگر کشورها بویژه کشورهایی که بیشتر مورد هدف‌شان است وخیم‌تر باشد، توجیه و فرافکنی‌شان نسبت به فجایع و نتایجی که خود برجا گذاشته‌اند با رضایت‌مندی و احساس غرور بیشتری همراه خواهد بود.
به عنوان کسی که از سال هفتاد شمسی در این حوزه فعالیت دارد و از این حرفه امرار معاش می‌کند، می‌نویسم: . بازهم هفته‌ی #گرافيک بدون دیزاین(هفته‌ی طراحی "پُستـر"!) با هزاران کج روی، پیش‌کسوت گرایی و خودگویی و خودخندی که بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم. حالا امسال با مصادف شدن کرونا و رمضان و.ظاهرا از مراسم و نمایش #پوستر خبری نیست. آنچه یک هنرمند طراح را شاخص می کند، اندیشه‌ی طراحانه اوست. ممارست در طراحی و درک صحیح در بکارگیری آن باعث شاخص شدن "ممــــیز"
-جایی خواندم که #قصه تمام شده است. (البته از حیث موضوع) و اینکه ما هنوز داستان می‌خوانیم. فکر می‌کنم این مسئله درست نیست. چنان که می‌دانیم زاویۀ روایت یک موضوع در #داستان نیز مانند دیگر مدیوم های روایی، متفاوت و بی‌نهایت است. آن چنان که با تغییر موقعیت، توالی وقایع، وضعیت عناصر موجود، شیوه‌ی گره افکنی، نوع کشمکش، بُحران، نقطۀ اوج و گره گشایی و حذف و اضافه یا جابجایی آگاهانه ی ترتیب یک یا چند از آنها می‌توان روایتی جدید را بیان نمود.
احوالات #سپاس در جولانگاهِ اوباش و فواحش و اجانب و پلنگان و شیران #امین_شاهد بارها در #تاکسی و سواری های شخصی #مسافرکش شاهد این بوده‌ام که راننده با منت بسیار مسافر را به مقصد می‌رساند و با برخوردی طلبکارانه در خصوص نشستن افراد، باز و بسته نمودن در خودرو، استفاده از گوشی تلفن همراه، بستن کمربند و . با مسافر درگیر می‌شود و در هنگام گرفتن کرایه منتظر دولّا - راست شدن و تشکر ویژه از جانب مسافر است.
در این سرزمین هنوز "نقد و منتقد" نداریم. . - از آن جمله‌هایی که مدتی است در جامعه‌ی ما پُزِ روشنفکری شده. پیر و جوان هم نمی‌شناسد. چندان که گویی گوینده‌ی عبارت فوق با جست و جویی چند صدم ثانیه‌ای در مرورگرهای اینترنت، تعریف نقدِ ویکی پدیایی خود را به رُخِ شنونده و خواننده می‌کشد، که با دهان باز منتظرِ لقمه‌های آماده ننشسته‌اند. حال آن که چراغ بدستِ مزبور نه می‌تواند تعریفی از "گزاره"ی هنری ارائه دهد و نه ساختارِ اصولیِ #تحلیل را آموخته(دریافته) است.
یادداشتی در بابِ امید اجتماعی در حوزه‌ی فرهنگ (منتشر شده در دو ماهنامه‌ی مروارید) #امین_شاهد از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند / یارب! چقدر فاصله‌ی دست و زبان است؟ / ه. الف. سایه متنی می‌خواندم در موردِ کلماتی که در سطح باقی می‌مانند و اینکه کلمه به چیزی اشاره می‌کند که فرای ظاهر خود است. واژه‌ها در قالبِ یک مفهوم انتزاعی ادا می‌شوند که شکلِ ویژه‌ای ندارند، یک احساس را در ذهن متبادر می کنند و تکرارِ بی دلیل و هیجاناتِ ناشی از بازی های زبانی و ی کردنِ
(منتشر شده در دو ماهنامه‌ی مروارید) #امین_شاهد . #کار تلاشی است برای زنده ماندن یا جست و جویی برای بهتر زیستن؟ آیا تکاپو به هر شکلی ایجادِ انگیزه می‌کند؟ در تعاریفِ متداول از کار به عنوان تکاپو یا یک عمل فیزیکی و در مفهومی عامیانه تر، از آن به عنوان شغل و حرفه که در قبال آن مُزدی دریافت می‌شود، یاد می‌کنند. حال آنکه نگرشِ سطحی و عموما تفننیِ مردم کشورهای در حال توسعه به علوم انسانی(مثل ایران) و همچنین شاخصِ پایینِ سطح کیفیِ زندگی آنها در مقایسه با
با احترام به نظر دوستانِ اندیشمندم و همینطور #هنرمندان و #فرهیختگان باارزش ایران همچون #ناصر_تقوایی و #بیژن_مفید ، امروز داشتم به این فکر می‌کردم که چرا هیچ وقت نتوانستم با #سریال "دایی جان ناپلئون"(و نه اثر مکتوب آن) و همینطور تله تئاتر "شهر قصه"(و نه #متن #نمایشنامه و #تئاتر رادیوییِ آن) ارتباط برقرار کنم! علت را باید در همان چیزی جست که سالهاست به آن اعتقاد پیدا کرده‌ام. همه‌ی رسانه‌ها در سرزمین ما تحت سلطه و سیطره‌ی #ادبیات_فارسی هستند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها